سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 پارسی بلاگ RSS پست الکترونیکی درباره من صفحه اصلی
از دست دادن فرصت اندوهى گلوگیر است . [نهج البلاغه]


این روزها انگار هوای شهر گرم تر شده است و جنب و جوش ها بیشتر. هر چه بیشتر پیش میروم به آنچه میخواهم بگویم نزدیک تر میشوم، انگار این روزها عینکی مد شده است ورای عینک بدبینی، عینکی که همه مان وجودش را انکار می کنیم ولی واقعیت این است که به چشم داریمش. البته این عینک مختص انتخابات نیست، ولی در این ایام گویا موثرتر عمل می کند.
همه فریاد می زنیم که ما حامی این کاندیداییم چون... و دلایلی می آوریم که هیچ کس جز ما و سایر طرفداران آن شخص باور نمی کنند حقیقت داشته باشد. راستی چرا چنین است؟! آیا حق معنایی دوگانه یا بعضا چندگانه یافته است؟! گمان نبرم چنین باشد، گویا مشکل را باید جای دیگری جست، ریشه دار تر از امروز و دیروز است. همه ما خودمان را ذی حق می دانیم که برای کشورمان اظهار نظر کنیم، ما نمیخواهیم همچون نسل قبل از خودمان فقط مطیع باشیم، ما نسل گفتمان و پرسمانیم، نسل گفتگوی تمدن ها، ولی انگار یادمان رفته است کمی منطق و انصاف را هم چاشنی این گفتمان کنیم.

ناراحت نشویم اگر به ما میگویند به جای انتقاد تخریب می کنیم، چون هنوز الفبای انتقاد را نمی دانیم، چه کسی قرار بوده است به ما بیاموزد؟! کسی که خود انتقاد بلد نیست؟!
ناراحت نشویم اگر کاندیداهای محترم عوام فریبی می کنند، چون ما برخلاف آن که فریاد میزنیم روشن فکریم از درون عوامیم. چرا که همه ما اطراف شعارهای عوامانه کاندیدای خود جمع شده ایم، بدون آنکه حرف هایش را ازدید منطق هم بالا و پایین کنیم.
یکی با وعده و وعیدهای مالی عوام فریبی می کند و دیگری با شعارهای زیبای روشن فکری، اولی که ظاهرا همه ما توانسته ایم وجه عوامیش را پیدا کنیم ولی دومی انگار همه مان را مثل کبک کرده است. شعارهایی که خیلی هایش اگر به قلب تاریخ رود چیزی خلاف و بعضا ضد آن بیرون می آید و خیلی هایش نیز فی النفسه از اختیارات دولت خارج است.

در منطق روشن فکری امروز تردد کاندیدای مورد قبول ما با پراید نشانه ساده زیستی و هزار عنوان زیبای دیگر است، ولی آن یکی اگر خواست ساده زیستی اش را دست مایه تبلیغات قرار دهد او یک متظاهر و عوام فریب است!
در منطق روشن فکری امروز شعارهای کاندیدای دیگر عوام فریبی است و سخنان کاندیدای ما عین صداقت و روشن فکری و هیچ انتقادی به آن پذیرفته نیست. بعضا هم اگر بپذیریم گذشته خلاف این را ثابت می کند در ادامه میگوییم تغییر موضع داده است! یا اصلا از ابتدا خودمان را راحت کرده و فریاد می زنیم دروغ محض است، جناح مقابل تخریب می کنند!

بیایید کمی کلاهمان را قاضی کنیم، اگر همین حرف ها را کاندیدای دیگری میزد چه میگفتیم یا بهتر بگویم چه میگفتند؟! غیر از این بود که این حرف صدر اخبار سایت های خبری شان میشد؟! چهار سال گذشت و هر خبری در بوق شد! ولی سوال من اینجاست چرا هشت سال پیش از آن هیچ کدامشان برای مصلحت کشور رگ گردنی نمی شدند!

این روزها فقط ریا میبینم و دوررویی و سیاست بازی که من اسمش را میگذارم فضای کثیف انتخاباتی...

تاسف و دیگر هیچ!

پ.ن.1 : من از اوایل اصلاحات از سیاست زده شدم و دیگه هم اخبار را به طور جدی پی نگرفتم، این متن در واقع دل نوشته ای است برای خودم.
پ.ن.2: به هیچ عنوان سیاست دان و تاریخ دان خوبی نیستم، هر چه گذشت حاصل علم اندکم بود و بس...
پ.ن.3: در این سالها آموختم که درست است اطلاعات زیادی ندارم، ولی تا در درستی حرفی به یقین نرسیده ام از آن دفاع نکرده و جایی بازگو نکنم تا در صورت نادرست بودن حرف گروهی را به واسطه نادانی خود، قدمی به نادانی نزدیک نکنم.


تسنیم | پنج شنبه 88 اردیبهشت 31 | 12:50 صبح | نظرات []